ایشان از سن ۱۷ سالگی امام جماعت بودند، ابتدا نماز جماعت را در مسجد محل تولدشان مسجد سرسنگ اقامه می کردند
روال شان این بود، که همیشه بین دو نماز مقداری برای مامومین خود افاضه می فرمودند
ایشان بعد از فوت جد محترمشان جهت اقامه نماز به مسجد جامع منتقل شده ، بجای ایشان نماز می خواندند
شاید اقامه نماز جماعت به امامت آقا برای مردم زحمت داشت و ان هم از این جهت بود که نماز طولانی میشد و مردم زیاد معطل میشدند
زیاد اتفاق می افتاد که مردم نماز اولشان را پشت سر سایر اقایانی که در مسجد اقامه داشتند می خواندند ونماز دوم خود را با نماز اول ایشان می خواندند ومی رفتند
ایشان بعد از اذان وضو می گرفتند سپس بطرف مسجد حرکت می کردند و تا برسند مقداری طول می کشید
خصوصا نماز ظهر را که تقریبا سه ربع بعد از اذان می خواندند
خیلی از مردم علت انرا نمی دانستند در مباحثی که از کتاب شریف” جواهر ” شبها خدمت ایشان بودم به اوقات نماز ظهر که رسیدیم ان جا در اوقات نماز ظهر یک قول این است: که هنگام نماز ظهر وقتی است که سایه شاخص دوبرابر شود و ایشان تابع این قول بودند که مطابق بود با فتوای ایت الله اقای اقا سید احمد خوانساری
طولانی بودن مقدمات و موخرات نماز ایشان بحدی بود که حتی اطرافیان نزدیک معترض بودند وغرغر می کردند
یکی از ویژگی های دیگر نماز ایشان که شاید منحصر به فرد بود این بود که ایشان اصلا توجهی به مامومین نداشت
هنگام ورود به مسجد غمض عین می فرمودند، حتی هنگام صحبت بین دو نماز چشمان خود را می بستند و صحبت می کردند
اگر موضوع خاصی نبود حتی متوجه نمیشد مثلا صف اول جماعت چه کسانی هستند
لذا نماز جماعت ایشان هیچ وقت صورت جالبی به لحاظ ظاهر نداشت و عده مامومین گاهی به تعداد انگشتان دست نمی رسید، گاهی هم بود که شبستان نیمه پر می شد
در زمانی که ما یادمان هست در مسجد جامع چند نماز جماعت بود، اقای فقاهتی نماز جماعت داشتند، اقای قریشی نماز جماعت داشتند، خود ایشان هم بودند. سه چهار تا نماز میشد با این حال باز هم عده ای بودند که بصورت فرادا در ایوان طرف خیابان نماز می خواندند