..به هر حال اقا حاج حسین بزرگ هم دارای هوش سرشاری بوده وهم دارای حافطه قوی

نقل است اوائل طلبگی خدمت مرحوم حاج ملاهادی در مدرسه فصیحیه می رسند و می گویند که می خواهند در کلاس فلسفه ایشان شرکت کنند مرحوم اسرار می فرمایند برای شما هنوز زود است مقداری در درس وبحث شاگردان شرکت کنید تا اماده شوید بعد به درس ما بیائید

.تا روزی مرحوم حاج ملا هادی وارد مدرسه که میشود، می شنود جوانی با صوت خوش و نحوی جالب اشعار مطالع را می خوانند و تفسیر می کنند

خوششان می اید، می پرسند این صدای کیست؟ می گویند: همین طلبه جوان است که تازه امده است .

حاجی او را به نزد خود فرا می خواند ومی گوید شما از فردا می توانید در درس ما شرکت کنید

 

دیگر اینکه نقل است پدر اقا حاج میرزا حسین بزرگ سفر مشهدی رفته، در برگشت اهل محل به دیدن او می ایند و میرزا حسین  در ان زمان اگر نوجوانی بودند مشغول پذیرایی از میهمانها میشوند  پدر از روی کاغذ مشغول خواندن اشعار قصیده قافیه قاآنی که بدستور ناصرالدین شاه بر اطراف رواق حرم مطهر ثامن  الائمه نوشته شده برای میهمانها می شوند،

میرزا حسین از اطاق خارج میشود تا برای میهمانها مثلا چایی چیزی بیاورد  موقع برگشت به اطاق از پدر خود میخواهد تک بیتی را که موقع نبودن او خوانده است دوباره بخواند،

پدر با لبخندی مثلا می گوید تو به کارت برس چه کار به این حرفها،

میرزا حسین می گویید من تمام اشعار این قصیده  را که یک بار شما الان خواندید حفظ کردم الا همین یک بیت که نبودم؛ همه حضار تعجب می کنند.

غرض اینکه ایشان جامع بودند وکامل

بعداز فوت ایشان (ایشان متولد ۱۲۶۸ قمری ومتوفی ۱۳۵۲ قمری در سبزوار بوده که در محوطه جنوبی ارامگاه استاد خود حاج ملا هادی سبزواری بخاک سپرده میشوند ) اشخاص متعدد دیگری در سبزوار مطرح بودند

 

از جمله  اقای اقا میرزا حسن سیادتی  که بعد از مرحوم حاج اقا میرزا حسین بزرگ  محل مراجعه مردم وطلاب وروحانیون واقع شده  ورسمیت می یابند

و درس و بحث و جماعت و غیره داشته، و به طلاب هم  در ان زمان ماهی پنج تومن مستمری می دهند  و نقل است که خود حاج اقا میرزا حسین بزرگ به اطرافیان و خدم و حشم خود فرمودند در نبود من اگر مشکلی مسئله ای برایتان پیش امد به اقای میرزا حسن مراجعه کنید

لذا صبح روزی که مرحوم حاج اقا حسین بزرگ فوت میشوند خادم اول صبح برای نهار روز دست به کار میشوند واگر مقداری برنج برای میهمانهای ظهر خیس می کنند  که بعد از ساعاتی مثلا ایشان فوت میشوند  واز انجا که ورع و تقوای ایشان روی خدام هم اثر گذاشته

می مانند؛ با این برنج خسیانده چه کنند!  تا اینکه به محضر ایت اله سیادتی مراجعه و از ایشان کسب اجاره می کنند  که این مطلب خود نوعی ارجاع  مردم از طرف ایشان به ایت اله سیادتی می باشد

حضرت  اقا مقداری هم طبق فرموده در درس کفایه ایشان شرکت می کرده اند .

علاوه بر ایشان افراد کم و بیش  مطرح دیگری هم بودند که اهل سواد وفضل بودند که می توان از اقای اقا شیخ محمود شریعتمدار طهرانی نام برد

ایشان اهل سواد کامل و اصالتا استر ابادی بودند و خیلی نسبت به مسائل شرعی و امر به معروف و نهی از منکر حساس بودند و به همین جهت  درست با دستگاه و حکومت و شخص شاه طرف بود

حتی شاه را لفظا و کتبا امر به معروف ونهی از منکر می کردند  لذا چند بار به همین علت از سبزوار به طبس و کاشمر تبعید شدند وبرایشان محدودیت وضع کردند. ایشان در اواخر به تهران نقل مکان کرده و در تهران هم مرحوم میشوند

 

یکی دیگر از اشخاص مطرح ان زمان سبزوار شیخ نظام الدین گنابادی (پدر شیخ بهلول ) بودند که سواد وفضل کافی داشتند ودر همین مدرسه شریعتمدار درس می گفتند واهل خلوت بودند

 

دیگری اقای اقا میرزای فاضل هاشمی بودند.

مرحوم شیخ علیرضا مدرسی، مرحوم شیخ محمد اسراری (از اسباط مرحوم اسرار)، مرحوم شیخ صادق محمدی؛ مرحوم اقای اقا سید مهدی فقاهتی

(ایشان فرزند اقا سید موسی فقاهتی است اقا سی موسی برادر اقای اقا سید محمد تقی از منسوبین حضرت اقا ست که در شاهرود دفن لست وشرح ان گذشت )؛

اسید موسی( از محصلین حوزه نجف و نزدیک ۲۲ سال در عراق بوده اند و از اصحاب سامرا محسوب و از شاگردان میرزای شیرازی بوده و در مرتبه بالای از علم واجتهادبوده اند ومجتهد مسلم بودند .)

دیگرانی هم از جمله مرحوم حاج اسداله فاضلی،  ولی اله اسراری  ، حاجی برهان  و اقای افتخار  مطرح بودند

که در کار درس وبحث بوده  ،  توانایی استنباط احکام را داشته اند .