مسیر تابآوری امید را زنده میکند
تابآوری، توانایی انسان برای مقاومت در برابر شکستها، تطابق با تغییرات ناگهانی و رشد از میان آشفتگیهاست.
این مفهوم، ستونی است که امید را در برابر طوفانهای زندگی پایدار نگه میدارد.
در دنیایی پر از نااطمینانیها، تابآوری نه تنها یک مهارت روانشناختی، بلکه فلسفهای برای بقا و تعالی است.
از نیچه که میگفت «آنچه که من را نمیکشد، من را قویتر میسازد» تا ویکتور فرانکل که در باراندهای مرگ امید به معنا را یافت، تاریخ پر است از نمونههایی که تابآوری، نور امید را در تاریکیترین لحظات روشن کرده است.
مسیر تاب آوری تنها یک واکنش عاطفی نیست، بلکه فرآیندی است عقلانی و خلاقانه که انسان را از قرارگاه قربانی به فرمانده زندگی تبدیل میکند.
تابآوری ریشه در باور به قابلیت تغییر دارد.
انسانهای تابآور، به جای تسلیم در برابر بحران، آن را چالشی برای بازتعریف خود و جهان میبینند.
مانند نلسون ماندلا که ۲۷ سال زندان را با امید به آزادی تحمل کرد.
این افراد، تابآوری را نه به عنوان تحمل غیرفعال، بلکه به مثابهی هنر تبدیل درد به انگیزه تجربه کردند.
روانشناسان مانند مارتین سلیگمن نیز تأکید کردهاند که تابآوری با تغییر رویکرد به شکستها—از جمله دیدن آنها به عنوان موقت و محدود—همراه است.
این تغییر نگرش، امید را به عنوان سوخت پیشرفت زنده نگه میدارد.
اغلب اوقات تابآوری بر سه پایه استوار است: انعطافپذیری، هدفمندی، و حمایت اجتماعی.
انعطافپذیری، توانایی تغییر استراتژیها در برابر مشکلات است، مانند درخت بید که با خم شدن در برابر باد، شکست نمیخورد.
هدفمندی نیز مانند راه نشان، انسان را در مسیر پیشروی هدایت میکند.
مثلاً، شاعرانی چون فردوسی که در طول سالیان دراز، شاهنامه را به عنوان اثری جاویدان خلق کرد، هدف را به دلیل بقا تبدیل کرد.
حمایت اجتماعی نیز مانند پلی است که فرد را از تنهایی نجات میدهد. در تاریخ ایران، حمایت مردم از یکدیگر در زمانهای سخت، نشان داد که تابآوری فردی و جمعی، همیشه در هم تنیدهاند.
تابآوری و امید، دو مفهومی هستند که همزیستی آنها، زندگی را معنا میبخشد.
امید، آتشی است که تابآوری به آن میدمد.
برای نمونه، پس از جنگ جهانی دوم، کشورهای اروپایی با تکیه بر امید به آینده، در خاکستر خویش رویشی دوباره تجربه کردند.
در مقیاس فردی نیز، داستانهای بیماران سرطانی که با هر شیمیدرمانی، به جای ناامیدی، روزهای جدیدی از زندگی را رقم میزنند، نشان میدهد که تابآوری چگونه امید را به شعلهای پایدار تبدیل میکند.
روانشناسی مثبتنگر نیز ثابت کرده است که افراد تابآور، سطح بالاتری از امید و رضایت از زندگی دارند، زیرا آنها را به سوی اهداف بلندمدت هدایت میکند.
برای تقویت تابآوری، باید به آن به عنوان یک مهارت پرورش داد.
نخست، تغییر رویکرد از «چرا من؟» به «حالا چه کنم؟» کلید است.
دوم، تمرین قدردانی از کوچکترین پیشرفتها، امید را تغذیه میکند.
سوم، ساخت شبکههای حمایتی که فرد را در مسیر تابآوری یاری دهند.
چهارم، پذیرش اینکه ضعف و شکست بخشی از رشد هستند.
این اقدامات، مانند آبیاری درخت امید، ریشههای تابآوری را عمیق میکنند.
همچنین، فرهنگ و ادبیات میتوانند الهامبخش باشند؛ در ادبیات کلاسیک همیشه امید به بهار، در کنار توصیف سرما و تاریکی، جریان دارد.
تابآوری، مسیری است که امید را از دل ناامیدیها بیرون میکشد.
مسیر تاب آوری تنها یک واکنش به بحران نیست، بلکه هنر زندگی کردن با تمام تناقضات آن است.
از اسطورههای کهن تا داستانهای معاصر، انسانها همواره با تکیه بر تابآوری، به امیدواری معنا بخشیدهاند.
زهرا نیازاده مترجم و نویسنده مسیر تاب آوری در پایان آورده است در عصر حاضر که جهان با چالشهایی چون بیماریهای همهگیر، تغییرات اقلیمی و بحرانهای اقتصادی روبروست، تابآوری میتواند راهگشای حفظ امید و ساختن آیندهای روشن باشد.
تابآوری به ما میآموزد که از تبار بهار باشیم و حتی در سختترین شرایط، شکوفههای امید را پرورش دهیم.
